آقاسلام
بازمنم خاک پایتان.
دیوانه ای که لک زده قلبش برایتان.
دراین کلاس سرد؛حضورتو واجب است.
این بارچندم است که استاد غایب است.؟
نرگس شکفته است تو را داد میزند...
آقابیا که فاصله فریاد میزند...
این روزها نمیشوداندوهگین نبود.
تب کرده مادرم زغمت مدتی
هذیان مادرم شده <<آقا خوش آمدید>>
امشب دلم عجیب تورا درد میکشد
دستم مدام واژه ی <<برگرد>>می کشد
امضا:دوچشم خیس و دلی در هوایتان
دیوانه ای که لک زده قلبش برایتان
پ.ن
خدایا دست دلم را خودت باز کن دوباره...
دلی پر و دستی خالی
مبارک باشه ماه ربیع الاول به همه ی نوکرای ارباب
اجرتون با حضرت زهرا
پ.ن باعرض پوزش ازهمه ی همراهان و همدلان عزیز بخاطر امتحانات اونم ازنوع درسای حوزه!
وقت نمیکنم خیلی سربزنم
ازهمگی التماس دعا دارم...
رحمی به ساکنین خم کوچه ها کنید...باید عبورکرد برایم دعاکنید
اصدق و لا تکذب و اذنب من المعاصى ما شئت راستگوئى را پیشه کن و از دروغ بپرهیز هر گناه دیگرى مى خواهى انجام ده ، از این سخن مرد در شگفت شد و فرمایش آنجناب را پذیرفته و مرخص گردید. با خود گفت پیغمبرص مرا از غیر دروغگوئى نهى نکرده پس اکنون بخانه فلان زن زیبا مى روم و با او زنا مى کنم همینکه بطرف خانه او رفت فکر کرد اگر این عمل را انجام دهد و کسى از او بپرسد از کجا میآئى نمى توانم دروغ بگوید و بر فرض راست گفتن به کیفر شدید و بدبختى بزرگى مبتلا مى شود. لذا منصرف شد. باز فکر کرد گناه دیگرى انجام دهد همین اندیشه و خیال را نمود در نتیجه از همه گناهان بواسطه ترک و دروغ دورى جست.
|